تاریخ : یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 12 ذو القعدة 1445 Sunday, 19 May , 2024
2
برخورد منهال بن عمرو با اما سجاد در شهر شام

منهال بن عمرو در شام و سر امام حسین(ع)

  • کد خبر : 1020
  • ۲۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۳
منهال بن عمرو در شام و سر امام حسین(ع)
در تاریخ کربلا آمده است که منهال بن عمرو در شهر شام خدمت حضرت امام زین العابدین علیه السلام رسید و عرض کرد: یا بن رسول اللّه! این أیّام بر شما چگونه گذشت؟ حضرت امام سجّاد علیه السلام نگاهی به او کردند، و فرمودند:

منهال بن عمرو غلام بنی‌عمرو بن اسد بن خزیمه کوفی بوده است. در منابع از وی با نسبت اسدی یاد شده است.به همین دلیل او را از قبیله بنی‌اسد دانسته‌اند که در کوفه زندگی می‌کرده است.شیخ طوسی منهال را اصحاب امام سجاد(ع) شمرده است.برخی او را از اصحاب امام حسین(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز به شمار آورده‌اند.از زمان تولد و وفات و دیگر جزئیات زندگی او اطلاعاتی گزارش نشده است.


در تاریخ کربلا آمده است که منهال بن عمرو در شهر شام خدمت حضرت امام زین العابدین علیه السلام رسید و عرض کرد: یا بن رسول اللّه! این أیّام بر شما چگونه گذشت؟ حضرت امام سجّاد علیه السلام نگاهی به او کردند، و فرمودند:

همچون بنی اسرائیل در میان آل فرعون گذراندیم که پسران ایشان را می کشتند و زنان شان را اسیر می کردند. ای منهال! مردم عرب بر عجم افتخار می کردند که محمّد صلی الله علیه واله وسلم از عرب است.

و مردم قریش بر سایر مردم عرب مباهات می کردند که محمّد صلی الله علیه واله وسلم از ایشان است. ما که اهل بیت آن بزرگوار هستیم، در میان اینان، کشته و پراکنده شده ایم. البته [ما راضی به رضای خداوند هستیم و می گوییم:]

(إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)

«به درستی که ما از برای خدائیم و به درستی که به سوی او بازمی گردیم.»

مرحوم قطب راوندی قدس سره از منهال بن عمرو روایت کرده است: به خدا سوگند که در دمشق دیدم سر مبارک حضرت امام حسین علیه السلام را بر سر نیزه کرده بودند، و در پیش روی آن حضرت کسی سوره کهف را می خواند. چون به این آیه رسید:

(أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً)(۱)

«تو پنداری که (قصه) اصحاب کهف و رقیم (در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمت های ما) از آیات عجیب است.»

پس در آن هنگام به ناگاه:

«فَأَنْطَقَ اللَّهُ الرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ، فَقَالَ: أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ الْکَهْفِ قَتْلِی وَ حَمْلِی.»(۲)

(پس به قدرت خداوند متعال سر مقدس حضرت سیّد شهداء علیه السلام به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: شهید نمودن و بردن من [از کربلا به کوفه و از آنجا به شام] از قضیه اصحاب کهف عجیب تر است.)

مرحوم علامه مجلسی قدس سره نگاشته است: این فرمایش حضرت، اشاره به رجعت آن جناب برای طلب کردن خون خود دارد.(۳)

البته این تنها موردی نیست که سر مقدّس حضرت سیّد الشهداء علیه السلام بر روی نیزه سخن گفته است. و حتّی منقول است سر مقدّس حضرت، مکرر برخی از اذکار را در بین مردم تکرار می فرموده است. چنانچه مرحوم علامه مجلسی قدس سره نقل کرد است: در شام از سر مبارک حضرت، مردم مکرّر می شنیدند که می فرمود:

«لا حول و لا قوّه الّا باللَّه.»(۴)

وقتی آن کافران اهل و عیال و اولاد حضرت سیّد الشهداء علیه السلام را کنار مسجد جامع دمشق که جای اسیران بود، قرار دادند. پیرمردی از اهل شام نزد اهل بیت علیهم السلام آمد و گفت: الحمد للَّه که خدا شما را کشت و شهرها را از مردان شما راحت نمود، و یزید را بر شما مسلّط گرداند. در آن هنگام وقتی سخنش را تمام کرد، حضرت امام زین العابدین علیه السلام به او فرمودند: ای شیخ آیا قرآن خوانده ای؟ عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: آیا تاکنون این آیه را خوانده ای:

(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

«بگو: من از شما اجر رسالت نمی خواهم جز این که مودّت و محبّت نسبت به خویشاوندان [آل محمّد] من داشته باشید.»

عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: آن ها ما هستیم که حقّ تعالی مودّت ما را مزد رسالت پیامبرش قرار داده است. دوباره حضرت به او فرمودند: آیا این آیه را خوانده ای:

(وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ)

«و (ای رسول ما) حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن.»

عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: آن ها ما هستیم که حقّ تعالی، پیغمبر خود را امر کرده است که حقّ ما را به ما عطا کند. مجدداً حضرت به او فرمودند: آیا این آیه را خوانده ای:

(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی)

«و (ای مؤمنان) بدانید که هر چه غنیمت و فایده بردید خمس آن متعلق به خداوند و رسول اللّه و خویشان او می باشد.»

عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: ذو القربی ما هستیم که نزدیک ترینِ نزدیکان آن حضرت می باشیم، حضرت فرمودند: آیا این آیه را خوانده ای:

(إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً)

«به درستی که خداوند اراده کرده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما خانواده (نبوت) دور گرداند و شما را از هر عیبی، پاک و منزه گرداند.»

عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: ما اهل بیت رسالت هستیم که حقّ تعالی شهادت به طهارت ما داده است. هنگامی که آن مرد پیر فرمایشات حضرت را شنید، گریان شد و از گفته های خود پشیمان شد، و عمامه خود را از سر انداخت و رو به آسمان گردانید و گفت: خداوندا! از دشمنان آل محمّد صلی الله علیه واله وسلم ، از جن و انس، بسوی تو بیزاری می جویم. و بعد خدمت حضرت عرض کرد: اگر توبه کنم آیا توبه من قبول می شود؟ حضرت فرمودند: بله، آن مرد توبه کرد، و چون خبر او به یزید پلید رسید او را به قتل رساند.(۵)

 

۱- . کهف: آیهٔ ۹٫
۲- . الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۷۸٫

۳- . جلاء العیون، ص ۷۳۰٫

۴- . جلاء العیون، ص ۷۳۱٫

۵- . جلاء العیون، ص ۷۳۱٫
لینک کوتاه : https://imamsajjad.ir/?p=1020
  • نویسنده : سید مجتبی سجادی
  • ارسال توسط :
  • منبع : کتاب : سیری در زندگانی و فضائل حضرت امام زین العابدین علیه السلام
  • 42 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 9در انتظار بررسی : 9انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.