تاریخ : یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 12 ذو القعدة 1445 Sunday, 19 May , 2024
1
مستندات شیعه از منابع اهل تسنن

دلایل امامت امام سجاد در مدارک اهل تسنن

  • کد خبر : 1033
  • ۰۵ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۵
دلایل امامت امام سجاد در مدارک اهل تسنن
اگرچه منشا تعیین جانشین برای پیامبر در میان شیعه امامیه و اهل تسنن متفاوت است و شیعیان جانشین پیامبر را معرفی شده از طرف خدا می دانند لکن اهل تسنن ملاک تعیین جانشین پیامبر را آنچه به مردم واگذار شده است می دانند؛اگرچه بر اذهان روشن تفاوت این دو دیدگاه کاملا روشن و واضح می باشد اما در مدارک اهل تسنن راوایاتی مبنی بر تعیین جانشینان پیامبر به شرح ذیل ذکر شده است که مستمسک شیعه برای تعیین جانشینان پیامبر بعد از رسول خدا می باشد .

دلایل امامت امام سجاد علیه السلام در مدارک اهل تسنن همان احادیث و ورایاتی است که اهل تسنن از رسول خدا در تعیین جانشین خود ذکر کرده اند .

اگرچه منشا تعیین جانشین برای پیامبر در میان شیعه امامیه و اهل تسنن متفاوت است و شیعیان جانشین پیامبر را معرفی شده از طرف خدا می دانند لکن اهل تسنن ملاک تعیین جانشین پیامبر را آنچه به مردم واگذار شده است می دانند و بر همین اساس اگر مردم بر فرد فاسق یا فاجری (۱)هم توافق کردند  ( حال چه توافق اجباری و چه توافق اختیاری ) ؛ آن فرد جانشین پیامبر و یا خلیفة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خواهد بود .

اگرچه بر اذهان روشن تفاوت این دو دیدگاه کاملا روشن و واضح می باشد اما در مدارک اهل تسنن راوایاتی مبنی بر تعیین جانشینان پیامبر به شرح ذیل ذکر شده است که مستمسک شیعه برای تعیین جانشینان پیامبر بعد از رسول خدا می باشد .

الف : روایت معروف ” اثنا عشر خلیفه ” :

در این روایت مشهور آمده است که جابر بن سمره می گوید: به همراه پدرم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم، از او شنیدم که فرمود:

لا یَزالُ هَذَا الدِّینُ عزیزاً مَنِیعاً إلی إِثنَی عَشَر خَلیفة. (۲)
همواره این دین عزیز و والاست تا دوازده خلیفه [در صحنه باشند].

بنابر قول دیگر حضرت فرموده است:

لا یزال الدین قائما حتی تقوم الساعه او یکون علیکم اثنا عشر خلیفه کلهم من قریش.(۳)
دین همواره استوار است تا قیامت بر پا شود یا دوازده خلیفه که همگی از قریشند، بر شما حاکم باشند.

این روایت از روایت های معتبر و خدشه ناپذیر نزد اهل سنت است که در آن به صراحت آمده است خلفای جانشین پیامبر، دوازده نفرند و همگی از قریشند. خلافت آنان تا روز قیامت خواهد بود و آنان عامل سرافرازی اسلام و دین خدا هستند.

البته روایت درباره اینکه این دوازده تن، از کدام تیره از قریشند، ساکت است، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله، مردم را بدون تعیین و معرفی جانشینان خود به حال خود رها نکرد، بلکه در روایت مشهور دیگری که آن هم از روایت های قطعی و تردید ناپذیر است و اهل سنت آن را از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند، به معرفی آنان پرداخت و آن حدیث مشهور ثقلین است. این حدیث را بیش از بیست تن از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از قول آن حضرت نقل کرده اند. 

ب : روایت معروف حدیث ثقلین :

این حدیث را بیش از بیست تن از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از قول آن حضرت نقل کرده اند. از جمله روایت زید بن ثابت است که می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اَللَّهِ (حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ،) وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ . (۴)
به یقین، من در میان شما دو خلیفه به جای گذاردم: کتاب خدا (قرآن) و اهل بیتم و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد گردند.

هیثمی این روایت را به دو طریق از زید بن ثابت نقل می کند و درباره صحت سند آن دو طریق چنین می گوید: «این روایت را طبرانی در المعجم الکبیر نقل کرده و رجال سند حدیث همگی موثقند.» (۵) درباره طریق دوم روایت نیز می گوید: «حدیث را احمد (ابن حنبل در مسند خود) روایت کرده و سند آن نیکوست». (۶).

بنابراین، روایت یاد شده از جهت سند هیچ مشکلی ندارد؛ به ویژه با توجه به روایت های فراوان دیگری که از قول دیگر صحابه، از پیامبر نقل شده و مؤید روایت های بیان شده است. در پاره ای از این روایت ها، رسول خدا صلی الله علیه و آله از دو خلیفه به ثقلین (دو چیز گران سنگ و گران بها) تعبیر کرده است و راه پرهیز از گمراهی را تنها در تمسک توأمان به آن دو، دانسته است. برای نمونه، ابوسعید خدری از پیامبر نقل کرده است که فرمود:

همانا در میان شما دو چیز گران بها می گذارم که اگر به آن تمسک جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم و آن دو هرگز از هم جدا نمی گردند تا در حوض (کوثر) نزد من آیند. (۷).

رسول خدا صلی الله علیه و آله برای جلوگیری از انحراف امت، خلفای دوازده گانه را این گونه در مکان ها و زمان های مختلف به مردم معرفی کرد. برای مثال، در غدیر خم هنگام تعیین علی علیه السلام به عنوان خلیفه خود، حدیث ثقلین را یادآور شد. در روایتی دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و آله، بشارت تولد امام سجاد علیه السلام را به نقل از ابن عساکر شافعی از ابی الزبیر چنین داده است. وی می گوید:

«نزد جابر بن عبدالله انصاری بودیم، به هنگامی که سنش بالا رفته و چشمانش نابینا شده بود که دیدیم امام سجاد علیه السلام به فرزندش محمد فرمود: برخیز و سر عمویت (جابر) را ببوس. بچه نیز چنین کرد. جابر پرسید: این بچه چه کسی است؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: فرزندم محمد است. جابر بچه را بغل کرده و به خود چسبانید و گریه کرد و آن گاه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو ای فرزند خردسال سلام فرستاد!

یاران جابر با تعجب پرسیدند: ماجرای سلام پیامبر چیست؟ جابر گفت: پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم که حسین بن علی علیه السلام داخل شد. پیامبر او را در بغل گرفت و بوسید و پهلویش نشانید و آن گاه فرمود: برای این فرزندم، پسری به دنیا خواهد آمد که او را علی می نامند. هنگامی که روز قیامت شود، ندا دهنده ای از عرش صدا می زند که سید و سرور عابدان به پا خیزد. در این لحظه، علی بن الحسین علیه السلام بر می خیزد و برای علی بن الحسین نیز پسری به دنیا می آید که نام او محمد است. ای جابر! هرگاه او را دیدی، سلام مرا به او برسان و بدان که بعد از دیدن او، عمر کوتاهی خواهی داشت. پس از این دیدار، جابر بیش از ده روز عمر نکرد» (۸)

در روایتی دیگر از همین راوی آمده که جابر گفت: «پیامبر به من فرمود: ای جابر! آگاه باش که مهدی از فرزندان او است».

بنابراین روایت، پیامبر، بشارت تولد امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام را داده و فرموده که حضرت مهدی علیه السلام از نسل آن حضرت است. بدین ترتیب، برخی دیگر از مصداق های خلفای دوازده گانه را به مردم معرفی کرده است.

 

۱-قاضی ابویعلی محمد بن حسین فراء حنبلی، احکام سلطانیه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۶ ه. ق، ج ۲، ص ۲۳٫
۲-صحیح مسلم، ج ۶، ص ۴؛ کتاب الاماره، باب ان الناس تبع للقریش. این روایت ها از سوی شماری از عالمان حدیث اهل سنت همچون بخاری در صحیح خود، (ج ۸ ص ۱۲۷ دارالفکر)، ابوداوود در سنن (ج ۲، ص ۳۰۹، دارالفکر) و احمد بن حنبل در مسند (ج ۳، صفحه ۸۹، دار صادر) و غیره آورده اند.
۳-همان
۴-مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج ۱، ص ۱۷۰٫
۵- ۲۸٫ همان.
۶- ۲۹٫ همان، ج ۵، ص ۱۶۲٫
۷- ۳۰٫ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الصغیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج ۱، ص ۱۳۵
۸-تاریخ دمشق، بیروت دارالفکر، ج ۵۴، ص ۲۷۶٫

 

لینک کوتاه : https://imamsajjad.ir/?p=1033

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.